ماجرای خیانت صادق صیاد به خانواده رضا نظری
آدم چقدر باید بی ریشه باش که روزی دست مادر رضا نظری وببوسد، و روزی دیگر چنین بیرحمانه به خانواده انسانی خیانت کند که به گردنش حق داشته؟ امروز میخواهم درباره پروندهای تلخ صحبت کنم؛ ماجرای خیانت صادق صیاد به خانواده رضا نظری.
در پستهای قبلی اشاره کرده بودم که صادق صیاد، با هماهنگی اولیه برادر رضا نظری، اقدام به جمعآوری کمک مالی برای درمان این هنرمند مردمی کرد. بر اساس پرینت بانک، از حدود ۹۷۰ میلیون تومان پول جمعآوریشده، تنها ۱۲۰ میلیون تومان به خانواده نظری تحویل داده شد. مابقی مبلغ هیچگاه به دست خانواده رضا نرسید و بعد از چند ماه همه دیدند که صادق صیاد شاسی بلند سوار شده.
این موضوع بعدها توسط مرتضی نظری کشف شد و ماجرا شکل جدیتری گرفت. اما پایان ماجرا این نبود. پس از خروج صادق از ایران، اتفاقاتی افتاد که حتی نزدیکترین دوستان رضا نظری را شوکه کرد.
صادق مبلغی به فردی داده تا چتهایی خصوصی و غیراخلاقی از مرتضی نظری ضبط و منتشر کند. هدف؟ تخریب کامل وجهه خانواده رضا نظری در انزلی.
این اتفاق دقیقاً پس از مرگ رضا نظری رخ داد؛ همان کسی که صادق بارها گفته بود به او مدیونه، حتی دستش و در لایو اینستاگرام بوسیده بود. اما در عمل، نه تنها وفادار نماند، بلکه حیثیت خانوادهاش را نیز بازیچه کرد.
نظرات
ارسال یک نظر